«در این کتاب اهمیت هنر به معنی بسیار آبرومند کلمه در نظر من بسیار صریح جلوه میکند»
"رنه لانو"
دست نوشته ی "بوف کور" به خط صادق هدايت، نخستين بار بهصورت پلی کپی درپنجاه نسخه درسال ١٣١٥ در هند منتشر شد. به اين ترتيب نزديک به هفتاد سال از انتشار"بوف کور"،مشهورترين اثر داستانی مدرن زبان فارسی می گذرد اما جست و جوی انديشه هايی که هدايت در این کتاب، بر آن ها لباس داستان کشيده هنوز يک جست و جوی نا تمام است.
کدام رويکرد اجتماعی در"بوف کور" مطرح است؟ هدايت به کدام افق فلسفی تاريخی نظر دارد؟ نويسنده ای که با خرافه ها و تاريکانديشی های مردم، عقب ماندگی و انحطاط جامعه و فرهنگ ايرانی، دليرانه در پيکار بود، آنرا در شاهکار خود بوف کور چگونه و در چه بعدی بازتاب داده است؟ راز اين که پس از گذشت هفتادسال از انتشار "بوف کور"هنوز این اثر کتابی گشوده محسوب میشود، درچيست و از کجاست؟
هدايت را میتوان دليرترين و روشن بين ترين نويسندهی ايران دانست که بدون هيچ واهمه وملاحظه ای، عقب ماندگی، تحجر و تاريک انديشی و مردهپرستی فرهنگ و جامعه ی ايرانی را از منظر هستی شناسی عصرجديد مورد انتقاد قرارداد. وجه تمايز هدايت با شاعران و نويسندگان تجددخواه زمان خود در اين است که در نزد او هستیشناسی عصرجديد به يک تجربه و فرايند درونی تبديل شده و نگاه و فرهنگ او را در قاب خود نشانده است. اين سخن را درباره ی همگنان او نمی توان گفت و حتی دربارهی "نيما یوشیج"، "احمد شاملو" و يا "فروغ فرخزاد"، به طور مشروط و محدود صادق است.
آثار هدايت و به ويژه "بوف کور" را می توان در کادر "پروژهی روشن گری" ارزيابی کرد. افق فلسفی تاريخی در نگاه هدايت به همان چشم اندازی تعلق دارد که "دکارت"و "کانت" مسیرهای اصلی آن را به روی انسان عصر جديد گشودند.
رمان "بوف کور" تایيدی بر اين نظر است که بيرون از هستیشناسی عصر جديد، نمی توان به مدرنيته دست يافت.
در "بوف کور" موضوع اصلی گسست از"سايه" و بيرون آمدن از"تاريکی" است. اين موضوع درمتن مواجهه ی "راوی" با يادمان هايی که به هستی قديم – به عالم مثال- تعلق دارند تبيين شده است. "راوی" دراين مواجهه در پی يافتن خويش، درجست و جوی فرديت خود و دست يافتن به اختيار و آزادی است. هم زبانی هدايت با نسل های امروز ايران که پيکارشان معطوف به حقوق و آزادی های فردی است و پيام نيرومند کتاب او که انسان ايرانی را بيرون از "حبس سايه ها" و"تاريکی" قرون وسطا می طلبد، هدايت را نويسنده ی محبوب نسل های جوان کشور کرده است.
"جمشيد طاهري پور"
از راست: صادق هدايت، بزرگ علوي، عبدالحسين نوشين و بانو لرتا (همسر نوشين)، اطراف تهران
خط صادق هدايت

نقاشي صادق هدايت
"زندگینامه"
صادق هدايت در سه شنبه 28 بهمن ماه 1281 در خانه پدري در تهران تولد يافت. پدرش هدايت قلي خان هدايت (اعتضادالملك) فرزند جعفرقلي خان هدايت(نيرالملك) و مادرش خانم عذري- زيورالملك هدايت دختر حسين قلي خان مخبرالدوله دوم بود. پدر و مادر صادق از تبار رضا قلي خان هدايت يكي از معروفترين نويسندگان، شعرا و مورخان قرن سيزدهم ايران ميباشد كه خود از بازماندگان كمال خجندي بوده است. او در سال 1287 وارد دوره ابتدايي در مدرسه علميه تهران شد و پس از اتمام اين دوره تحصيلي در سال 1293 دوره متوسطه را در دبيرستان دارالفنون آغاز كرد. در سال 1295 ناراحتي چشم براي او پيش آمد كه در نتيجه در تحصيل او وقفه اي حاصل شد ولي در سال 1296 تحصيلات خود را در مدرسه سن لويي تهران ادامه داد كه از همين جا با زبان و ادبيات فرانسه آشنايي پيدا كرد.
در سال 1304 صادق هدايت دوره تحصيلات متوسطه خود را به پايان برد و در سال 1305 همراه عده اي از ديگر دانشجويان ايراني براي تحصيل به بلژيك اعزام گرديد. او ابتدا در بندر (گان) در بلژيك در دانشگاه اين شهر به تحصيل پرداخت ولي از آب و هواي آن شهر و وضع تحصيل خود اظهار نارضايتي مي كرد تا بالاخره او را به پاريس در فرانسه براي ادامه تحصيل منتقل كردند. صادق هدايت در سال 1307 براي اولين بار دست به خودكشي زد و در ساموا حوالي پاريس عزم كرد خود را در رودخانه مارن غرق كند ولي قايقي سررسيد و او را نجات دادند. سرانجام در سال 1309 او به تهران مراجعت كرد و در همين سال در بانك ملي ايران استخدام شد. در اين ايام گروه ربعه شكل گرفت كه عبارت بودند از: بزرگ علوي، مسعود فرزاد، مجتبي مينوي و صادق هدايت. در سال 1311 به اصفهان مسافرت كرد در همين سال از بانك ملي استعفا داده و در اداره كل تجارت مشغول كار شد.
در سال 1312 سفري به شيراز كرد و مدتي در خانه عمويش دكتر كريم هدايت اقامت داشت. در سال 1313 از اداره كل تجارت استعفا داد و در وزارت امور خارجه اشتغال يافت. در سال 1314 از وزارت امور خارجه استعفا داد. در همين سال به تامينات در نظميه تهران احضار و به علت مطالبي كه در كتاب وغ وغ ساهاب درج شده بود مورد بازجويي و اتهام قرار گرفت. در سال 1315 در شركت سهامي كل ساختمان مشغول به كار شد. در همين سال عازم هند شد و تحت نظر محقق و استاد هندي بهرام گور انكل ساريا زبان پهلوي را فرا گرفت. در سال 1316 به تهران مراجعت كرد و مجددا در بانك ملي ايران مشغول به كار شد. در سال 1317 از بانك ملي ايران م جددا استعفا داد و در اداره موسيقي كشور به كار پرداخت و ضمنا همكاري با مجله موسيقي را آغاز كرد و در سال 1319 در دانشكده هنرهاي زيبا با سمت مترجم به كار مشغول شد.
در سال 1322 همكاري با مجله سخن را آغاز كرد. در سال 1324 بر اساس دعوت دانشگاه دولتي آسياي ميانه در ازبكستان عازم تاشكند شد. ضمنا همكاري با مجله پيام نور را آغاز كرد و در همين سال مراسم بزرگداشت صادق هدايت در انجمن فرهنگي ايران و شوروي برگزار شد. در سال 1328 براي شركت در كنگره جهاني هواداران صلح از او دعوت به عمل آمد ولي به دليل مشكلات اداري نتوانست در كنگره حاضر شود. در سال 1329 عازم پاريس شد و در 19 فروردين 1330 در همين شهر بوسيله گاز دست به خودكشي زد. او 48 سال داشت كه خود را از رنج زندگي رهانيد و مزار او در گورستان پرلاشز در پاريس قرار دارد. او تمام مدت عمر كوتاه خود را در خانه پدري زندگي كرد.
صادق هدايت، سه شنبه 20 فروردين 1330 در آپارتمان اجارهاي شمارهي 37 مكرر، خيابان شامپيونه، پاريس. پيكر او را بعد از خودكشي با گاز، روي تخت خواب قرار دادهاند.
سنگ مزار صادق هدايت درگورستان پرلاشز پاريس كه در سال 1340 توسط خانوادهي او نصب گرديد.

